روزی هارون الرشید رو به اصحاب خود کرد و گفت: بسیار مایلم کسی را که به محضر پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسیده است ملاقات کنم تا صفات و شمائل آن حضرت را از او بشنوم. گفتند: در یمن پیرمردی است که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را دیده است....

آورده اند که بهلول در خرابه ای مسکن داشت و جنب آن خرابه کفش دوزی دکان داشت که پنجره ای از کفش دوزی به خرابه بود . بهلول چند درهمی ذخیره نموده بود و آنها را در زیر خاک پنهان کرده و گه گاه پولها را بیرون آورده و به قدر احتیاج از آنها بر می داشت . از قضا ...

امام صادق علیه السلام می فرماید: أُصـُولُ الْکُفْرِ ثَلَاثَةٌ الْحِرْصُ وَ الِاسْتِکْبَارُ وَ الْحَسَدُ اصول کفر سه چیز است: حرص، تکبر و حسد. سپس در توضیح این سه اصل چنین بیان فرمود: فَأَمَّا الْحِرْصُ فَإِنَّ آدَمَ ع حـِیـنَ نـُهـِیَ عَنِ الشَّجَرَةِ ...

روزی شخصی به نام «شبلی» به مسجدی رفت تا دو رکعت نماز گزارد و قدری استراحت کند. کودکانی در مسجد مشغول تحصیل بودند و اتفاقا وقت غذا خوردن آنها فرا رسیده بود.  دو کودک نزدیک شبلی نشسته بودند، یکی از آنها ثروتمند زاده و دیگری فرزند مرد فقیری بود. دو زنبیل ...

 گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می آید و میخواهد بداند که نجس ترین چیزها در دنیای خاکی چیست؟ برای همین کار وزیرش را مامور میکند که برود و این نجس ترین نجس ترینها را پیدا کند و در صورتی که آنرا پیدا کند و یا هر کسی که بداند تمام تخت و تاجش را به ...

گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می آید و میخواهد بداند که نجس ترین چیزها در دنیای خاکی چیست. برای همین کار وزیرش را مامور میکند که برود و این نجس ترین نجس ترینها را پیدا کند و در صورتی که آنرا پیدا کند و یا هر کسی که بداند تمام تخت و تاجش را به ا...

یک روز شخصی دیگی از همسایه خود قرض کرد. فردای آن روز دیگچه‌ای توی آن گذاشت و به همسایه پس داد. همسایه پرسید: «این دیگچه از کجا آمده؟  گفت:‌ «دیگ شما آبستن بود. دیشب زایید. این هم بچه آن است.» همسایه با خوشحالی دیگ را گرفت و رفت. چند روز بعد دوباره همان...