تبلیغات

دیدمان را عوض کنیم، شاکریم!

مردی در حالی که به قصرها و خانه های زیبا مینگریست به دوستش گفت : وقتی این همه اموال رو تقسیم میکردند ، ما کجا بودیم ؟؟؟ دوست او دستش رو گرفت و به بیمارستان برد و گفت : وقتی این بیماریها رو تقسیم میکردند ، ما کجا بودیم ؟؟؟  نکته: ما باید دیدمان را عوض ک...

ادامه ی مطلب ...

دروغ

شخصی به دوستش گفت : در نزدیکی خانه ی ما کوهی است که هر چه می گویی تکرار می کند . مثلا اگر بگویی: حسین . می گوید: حسین حسین حسین حسین ... دوستش که می خواست کم نیاورد گفت : این که چیزی نیست . کوه کنار خانه ی ما ؛ اگر بگویی حسین . می گوید: کدام حسین! نکته...

ادامه ی مطلب ...

حیای بی جا!؟

شخصی میره مغازه الکتریکی . به فروشنده می گه میگه: خیلی ببخشید عذر میخوام گلاب به روتون واقعا ببخشید، شرمنده، لامپ دارید؟ فروشنده می گه : لامپ خواستن که اینقدر معذرت خواهی نداره! می گه آخه برای دستشویی می خواستم.

ادامه ی مطلب ...

اگر گاو پرنده بود چه می کردم!!؟؟

کلاغی روی سر شخصی مدفوع کرد  آن شخص سریع شروع کرد به شکر کردن . شخصی سوال کرد : لباست پر از آلودگی شده و شکر می کنی گفت :برای این شکر می کنم که ، اگر گاو پرواز می کرد چه خاکی به سر می کردم .

ادامه ی مطلب ...

شکر در همه حال

روزى حضرت عیسى در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسید به فلان محل برو که ما را در آنجا دوستى است، مسیح به آن محل موعود رفت زنى را دید که نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمین افتاده و زبانش مترنم به این ذکر...

ادامه ی مطلب ...

دوبیتی شهادت امام حسین علیه السلام

اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟ اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟ * **** * بنویسید سری بر سر نی جا میکرد خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد * **** * دلی در خون نشسته دوست داری؟ بگو قلبی شکسته دوست داری؟ تورا ای عشق ! بی سر دوست دارم مرا با دست بسته دوست داری؟ ...

ادامه ی مطلب ...

مدح امام حسین علیه السلام

در دم مردن بیا یک دم کنارم یا حسین جان زهرا مادرت چشم انتظارم یا حسین در سوال و پرسش قبرم بیا ای سر ورم بی کس و بی مونس و بی غم گسارم یا حسین در ادامه مطلب اشعار بیشتری خواهید دید......

ادامه ی مطلب ...

اشعار شب 23 ماه مبارک رمضان

ای اشک‎ها! بریزید؛ امشب سحر ندارد! ای قلب‎ها! بسوزید؛ زینب پدر ندارد ای ابرها! بگریید، ای سنگ‎ها بنالید کامشب علی، سرش را از خواب بر ندارد بر نسخه‎ی طبیبان‎ دیگر چه احتیاجی؟ بر زخم فرق مولا، دارو اثر ندارد! بهر علی اعلیٰ از نیمه‎های امشب شیرازه‎ای کتاب...

ادامه ی مطلب ...

متن روضه شام غریبان امیرمومنان علی علیه السلام

آمدم مـــــن بــــــر در احـسان تو من گدایم مـن گدا، دستم بگیر یــــــــــا علی مرتضی دستم بگیر تــــــا نیفتــادم ز پا دستم بگیر گر بدم من دوست می دارم تو را ای شـه مــلک ولا دستم بگیر در دم مُــــــــردن به فریادم برس پا بنه بـر سر مرا، دستم بگیر من ...

ادامه ی مطلب ...

متن روضه شب ضربت خوردن امام علی علیه السلام

گفتم بیا که با من دل خسته سر کنی حقش نبود دختر خود خونجگر کنی شرمنده ام ، زطرز پذیرایی ام مکن افطار خویش را ز چه رو مختصر کنی؟ اصرار من به ماندن تو فایده نداشت تو می روی که قصد نماز سحر کنی اینقدر با نگاه خودت آتشم مزن قصد تو چیست ؟ اینکه مرا شعله ور ک...

ادامه ی مطلب ...

روضه شب 19 ماه مبارک رمضان

خدایا مشکل از کار من مشکل گشا وا کن بُوَد درمان من زهرا ، مرا مهمان زهرا کن اجل از بعد زهرا منتظر بودم که برگردی بیا امشب علی را بین شهر کوفه پیدا کن من از تو یاد دارم فاطمه اجل وفاتی را بیا مرگ مرا ازحق به جای من تمنا کن   امیر المومنین (ع) بیست و پنج...

ادامه ی مطلب ...

سخنان واپسین لحظات امام علی علیه السلام

کلام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به اصبغ بن نباته در واپسین لحظات عمر شریفشان     در کتاب «فضائل ابن شاذان» و همچنین «الروضه» آمده است :     اصبغ بن نباته‏ رحمه الله گوید: در واپسین لحظات امیرمومنان على ‏علیه السلام - که فرق مبارکش از شمشیر کین ابن م...

ادامه ی مطلب ...

کمتر گناه کن.

حاجب شاعر روزی این بیت را سرود : حاجب، اگر معامله ی حشر با علیست من ضامنم که هر چه بخواهی، گناه کن یعنی اگر روز قیامت سر وکار ما با حضرت است،خیالت راهت باشه که مورد لطف و شفاعت ایشان قرار میگیریم و حضرت راضی نمیشه که محبّینش عذاب بشن،کسی که فرمود:برای ...

ادامه ی مطلب ...

همه چیز در قرآن هست.

نقل شده که معاویه در زمان حکومت خودش در مجلسی که اعیان و اشراف اجتماع تشکیل داده بودند و حضرت امام مجتبی علیه السلام نیز آنجا حاضر بود، او خواست اهانتی به امام کرده و به زعم خود آن حضرت را خجل کند، رو به امام کرد و گفت: در قران آمده که: "بیان همه چیز د...

ادامه ی مطلب ...

جود و بخشش امام مجتبی علیه السلام

زمخشری در کتاب ربیع الابرار از انس بن مالک روایت کرده که گوید: من در خدمت حسن بن علی (ع) بودم که کنیزکی بیامد و شاخه گلی را به آن حضرت هدیه کرد. حسن بن علی بدو گفت: «انت حرة لوجه الله» (تو در راه خدا آزادی!) من که آن ماجرا را دیدم به آن حضرت عرض کردم: ...

ادامه ی مطلب ...