تبلیغات

خواستن، توانستن است.

خواستن، توانستن است.

پیرمردی تنها زندگی می‌کرد. او می‌خواست مزرعه سیب زمینی‌اش را شخم بزند اما این کار خیلی سختی بود.تنها پسرش که می‌توانست به او کمک کند در زندان بود. پیرمرد نامه‌ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :

پسر عزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم. من نمی‌خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده‌ام. من می‌دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می‌زدی” .دوستدار تو پدر”.پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد: پدر به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا تعدادی اسلحه و اعلامیه امام را پنهان کرده‌ام.4 صبح فردا 12 نفر از مأموران ساواک دیده شدند، و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه‌ای پیدا کنند.پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می‌خواهد چه کند؟پسرش پاسخ داد: پدر برو و سیب زمینی‌هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می‌توانستم برایت انجام بدهم.

نتیجه اخلاقی:

خواستن، توانستن است. اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می‌توانید آن را انجام بدهید.

پاسخ دهید

1 نظر

truculentgimmic3.jimdo.com  ۱۳۹۶/۰۲/۳۰ - ۱۵:۳۵:۲۹

You actually make it seem so easy with your presentation but I find this topic to be really something that I think I would never understand. It seems too complicated and very broad for me. I'm looking forward for your next post, I'll try to get the hang of it!