مردی خواست بچه اش را ساکت کند به همین جهت او را بغل کرد و برایش لالایی گفت و ادا در می آورد, که ناگهان بچه روی او ادرار کرد!
او هم ناراحت شد و بچه را خیس کرد.
زنش گفت: این چه کاری بود که کردی؟
جواب داد: باید برود و خدا را شکر کند اگر بچه من نبود و غریبه بود او را داخل حوض می انداختم!
پاسخ دهید