عاقبت انتظار
مَسعَده می گوید: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) بودم که یک پیرمرد خمیده ای در حالی که به عصایش تکیه زده بود، وارد شد و سلام کرد. حضرت جوابش را دادند. به گریه افتاد. امام فرمود: چرا گریه می کنی؟ عرضه داشت: فدایت شوم، صد سال است که به پای قائم شما (وفادار)...