تبلیغات

راز عمر طولانی

مرحوم صدرالمتألهین (رحمة الله علیه) در تفسیرش نقل می کند: یکی از خلفای عباسی پیرمرد سقایی را در دستگاه سلطنتش مشاهده کرد که مشک آب به دوش گرفته می برد. خواست اندکی با او صحبت کند. احضارش کرد و گفت: پیر مرد، تو تا به حال چند تن از خلفا را دیده ای؟ گفت: ...

ادامه ی مطلب ...

غم روزی مخور

مترجم المیزان مرحوم ایت الله موسوی همدانی در جلد اول تفسیر المیزان با اجازه ی علامه داستانی را میاورد که در اصل عربی این تفسیر وجود ندارد(اصل کتاب المیزان به عربی است) در ان داستان که مکاشفه ای از علامه است چنین امده : :در سال هایی که در نجف مشغول تحصی...

ادامه ی مطلب ...
یا علی (علیه السلام) تو کمتر از هندی نیستی!

یا علی (علیه السلام) تو کمتر از هندی نیستی!

  یاعلی! تو از این هندی کمتر نیستی. [آیت الله مظاهری] حضرت آیه اللّه العظمی مظاهری فرمودند: خدا رحمت کند پدرم را که می‎فرمود: یک وقت با قافله به کربلا می‎رفتیم، در راه جائی منزل کردیم، دیدیم یک آقایی آنجا خوابیده است. گفتیم شاید غذا نخورده باشد. یک کسی...

ادامه ی مطلب ...

موسی خدا از رزق کرم خاکی غافل نیست!

هنگامی که حضرت موسی (ع ) از طرف خداوند، برای رفتن به سوی فرعون ،و دعوت او به خداپرستی ، ماءمور گردید، موسی علیه السلام (که احساس خطر می کرد) به فکر خانواده و بچه های خود افتاد، و به خدا عرض کرد: پروردگارا چه کسی از خانواده و بچه های من ، سرپرستی می کند...

ادامه ی مطلب ...

نحوه روزی رسانی خداوند

حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد(ع) سلیمان همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به د...

ادامه ی مطلب ...

بهلول و هارون(خدا بهترین روزی رسان)

هارون الرشید به بهلول گفت: می خواهی که وجه معاش تو را متکفل شوم و مایحتاج تو را از خزانه مقرر سازم تا از فکر آن آسوده شوی؟ بهلول گفت: اگر سه عیب در این کار نبود، راضی می شدم . اول آنکه تو نمی دانی به چه محتاجم، تا آن را از برای من مهیا سازی . دوم اینکه...

ادامه ی مطلب ...

اعتماد به خدا در روزی

در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است. به او گفت: چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی؟ جواب داد که: من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد...

ادامه ی مطلب ...