حیات الگوئی امام حسین علیه السلام
نویسنده:حجت الاسلام جواد محدثی
وقتی خداوند، برای هدایت بشر، «راهنما» فرستاد و برای تعیین راه و پیمودن مسیر، «حجّت» قرار داد، همه ابعاد را در نظر داشت. الگوهای مکتبی، الگوی همه جانبه امت برای راهیابی به کمال و خودسازی و بندگی اند. حسین بن علی علیهما السلام نیز یکی از این اسوه های کامل و الگوهای همه جانبه است و آنچه از حضرتش باید آموخت، نه تنها درس حماسه و جهاد و ظلم ستیزی، که درس عبودیت و سخاوت و جوانمردی و ارزش گرایی و تهجّد و انس با قرآن و تکریم انسان است. اینک، نگاهی به بخشی از ابعاد الگویی سالار شهیدان داریم، تا روشن گردد که شخصیت وی به بُعد شورآفرین و حماسی عاشورا و انگیزه آفرینی جهاد در کربلا خلاصه نمی شود. امروز، اگر آن باده جان بخش در ساغر دلمان نیست، می توان و باید از چشمه فیض دیگری شور و حال گرفت و «سیره حسینی» را چراغ راه قرار داد.
در عصر بازسازی ایمانی و فرهنگی، توجه به ابعاد الگویی امام حسین علیه السلام ضروری است. آن حضرت، تنها در کربلا اسوه ما نیست؛ الگو بودنش تنها در زمینه حماسه و خون و شهادت هم نیست؛ حتّی در کربلا هم، فقط کربلای حماسه و جهاد نبود و اوج صحنه های آن روز جاویدان هم، تنها شهادت امام و یارانش نبود.
در ادامه ببینید...
1. نماز، اوج بندگی
سالارما، حسین بن علی علیهماالسلام ، شب عاشورا برای انس با خدا و تهجّد و تلاوت قرآن و نماز، از دشمن مهلت گرفت. در گرماگرم نبرد عاشورا نیز، هنگام ظهر به نماز ایستاد تا به ما بیاموزد که جان بر سردین و خداجویی نهاده است. سعید بن عبداللّه حنفی، در آن لحظه، در برابر امام همچون سپر حفاظتی می ایستد، تا حسین بن علی علیهماالسلام ، آخرین نمازش را بخواند و با 13 تیر که بر پیکرش می نشیند، به شهادت می رسد.1
ابوثمامه صائدی نیز ـ که خودش شهید نماز است ـ در روز عاشورا، فرا رسیدن هنگام نماز را یادآور می شود. امام حسین علیه السلام دعایش می کند که خدا از نمازگزارانِ ذاکر قرارش دهد.2
این که در زیارتهای حسین بن علی علیه السلام ، او را اقامه کننده نماز خطاب می کنیم «اشهد انّک قد اَقَمْتَ الصلّوة...»3 جلوه دیگری از اهمیت نماز را در زندگی و شهادت آن پیشوای معنویت و عبودیت نشان می دهد.
2. رضا، اوج ایمان
کمال بندگی در «رضا» به رضای الهی و فرمان اوست. حسین بن علی علیه السلام در حرکت به سوی کربلا، اظهار امیدواری کرد که آنچه را خداوند برایش اراده کرده باشد، «خیر» باشد، چه با فتح، چه با شهادت «ارجو ان یکونَ خیراً ما اراد اللّه بنا، قُتِلْنا ام ظفرنا»4. در قتلگاه نیز جملات زیبای «الهی رضیً برضاءک و تسلیماً لامرک» که بر زبان او جاری شد، نشانه خلوص در بندگی و رضا به قضای خدا و رنگ خدایی داشتن جهاد و شهادت اوست.
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
خود آن حضرت بارها می فرمودند:
«رضا اللّهِ رضانا اهل البیت5؛ رضایت ما خاندان، تابع رضای الهی است.»
3. صبر و مقاومت
سیدالشهداء علیه السلام الگوی صبر و شکیبایی در برابر مصیبتها، مشکلات زندگی، زخم شمشیر، داغ عزیزان و شهادت فرزندان است.
امام حسین علیه السلام در آغاز حرکت خویش به سوی کربلا، بر صبر تکیه کرد و یارانی را لایق همراهی خویش می دانست که بر تیزی شمشیر و ضربت نیزه ها مقاوم باشند. «فمن کان منکم یصبر علی حدّ السیف و طعن الاسنّة فَلیَقُم مَعنا»6
در روز عاشورا نیز در خطبه ای که با این جملات آغاز می شود «صبراً بنی الکرام...»7 یاران خویش را بر رنج جهاد و زخم شمشیر به صبوری فرا خواند، تا از تنگنای دنیا به وسعت آخرت و از دشواریهای دنیا به نعمت و راحت بهشت برسند و مرگ را همچون «پل عبور» بدانند.
هنگام خروج از مکه نیز در ضمن خطابه ای فرمودند:
«نصبر علی بلائه و یُوَفّینا اُجورَ الصّابرین؛8 و صبر بر بلا را مقدمه رسیدن به «اجر صابران» دانست که خداوند عطا خواهد کرد.»
روز عاشورا، فرزندش علی اکبر را هم با جمله «یا بُنیَّ اصبر قلیلاً» دعوت به صبوری کرد و خواهر خویش را در آن روز سرخ، به «صبر» توصیه کرد.
صبر و مقاومتی که ملت ما از حسین بن علی علیهماالسلام و حضرت زینب علیهاالسلام آموختند، آنان را در سالهای دفاع مقدس و جبهه های نبرد و صحنه های انقلاب، رویین تن ساخت و به آزادگان عزیز در سالهای سخت اسارت، قدرت تحمّل بخشید.
4. کرامت و بزرگواری
آقایی و بزرگواری امام حسین علیه السلام زبانزد بود. سالهایی که در مدینه می زیست و در دوران پدر بزرگوارش، آنچه از دست کریمش می جوشید، سخاوت و جود نسبت به سائلان و نیازمندان بود.
به روایت حضرت سجاد علیه السلام ، امام حسین علیه السلام بار غذا و آذوقه به دوش می کشید و به خانه یتیمان و فقیران و بیوه زنان نیازمند می برد. از این رو، بر شانه های آن حضرت جای آن مانده بود.9
پس، رسیدگی به محرومان و سرکشی به مستضعفان را هم باید از حسین علیه السلام آموخت. وی روزی بر عدّه ای بینوا گذشت که سفرهای گسترده و روی زمین نشسته، نان خشک می خوردند. پسر پیامبر را به آن طعام دعوت کردند. حضرت از اسب فرود آمد و نزد آنان نشست و از غذایشان خورد، سپس آنان را به خانه خود دعوت کرد و از آنان پذیرایی نمود.
شیوه کریمانه وی، شهرت آفاق بود. وقتی سائلی به درخانه امام آمد و در زد، اشعاری با این مضمون می خواند که:
هرکس امروز به تو امیدوار باشد، ناکام و نومید نمی گردد و هرکس حلقه در خانه تو را بکوبد، دست خالی بر نمی گردد. تو، سرچشمه جود و سخاوتی و پدرت، کشنده فاسقانِ تبهکار بود. «لم یَخَبِ الآن مَن رجاک...»10
مگر نه این است که نوع دوستی، گرایش به مساکین، تواضع و مردمی زیستن و عاطفه انسانی داشتن را هم باید از الگویی چون حسین بن علی علیه السلام آموخت؟ رفع نیاز دوستان و هم فکران و هم سنگران، در رفتار آن حضرت جلوه گر است و در این میدان هم باید از او پیروی و به او تأسّی کرد.
5. کار فرهنگی و آموزشی
در نقل های تاریخی آمده است که وقتی معلّم یکی از فرزندانش به او سوره حمد را آموخت، هزار دینار جایزه به معلّم داد و به او خلعت و لباس بخشید و دهانش را پر از گوهر ساخت. وقتی بعضی سبب این همه بخشش را پرسیدند، فرمودند: اینها کجا برابر چیزی است که او به فرزندم داده است؟ (یعنی آموزش قرآن و سوره حمد)
آن حضرت در ارزش گذاری به تعلیم و تربیت و تشویق معلّم و مربّی فرزندان خویش و ارج نهادن به جایگاه تعلیم و تربیت نیز، الگوی ماست و باید از او بیاموزیم که به بُعد فرهنگی و تربیتی کودکانمان بها بدهیم و در این زمینه، وقت و پول هزینه کنیم.
6. روحیه عرفانی
یک بُعدی بودن، نقصانی برای انسان است. پیشوایان دینی ما در همه ابعاد، صاحب کمال بوده اند و در شیعیان خود نیز این را می پسندیدند.
خوف از خدا، چشمانِ اشک بار، حالتِ نجوا و نیایش، زبانِ ستایشگر خدا، زندگیِ سراسر شکر نسبت به نعم الهی، نمازهای با حال و رکعات بسیار در شبانه روز، بارها سفر پیاده به حجّ خانه خدا رفتن، حضور مکرّر بر سر مزار مادر بزرگش حضرت خدیجه علیهاالسلام و گریستن و دعا کردن برای او، نیایش ژرف و عاشقانه اش در پای «جبل الرحمه» و دعای وی در روز عرفه ـ که از زیباترین و غنی ترین متون نیایشی عارفانه است ـ همه و همه، خبر از روح بلند عرفانی آن حضرت دارد.
پس، از این بُعد حیات وی و توجّه به خدا و نیایش های شبانه و دعاهای متضرّعانه سیدالشهداء نیز باید الگو گرفت و بخشی از فرصت های روز و شب را به خلوت با خدا پرداخت. اگر در زندگی یک دوستدار و پیرو، این جنبه مشهود نباشد، در تأسّی به آن اسوه معنویت و نیایش، کوتاهی کرده است.
7. عشق به خدا
از برجسته ترین جنبه های شخصیت سیدالشهداء علیه السلام، محبت پروردگار و دلدادگی او به خداوند و امر و رضای اوست.
این که نسبت به حادثه عاشورا و آمادگی برای شهادت طلبی و پذیرش تبعات و پیامدهای آن و راضی شدن به یتیمی فرزندان و اسارت اهل بیت، از زبان حضرتش چنین نقل شده است:
ترکتُ الخلقَ طُرّاً فی هَواکا
وَ اَیْتَمْتُ العِیالَ لِکَیْ اَراکا
وَ اَیْتَمْتُ العِیالَ لِکَیْ اَراکا
نشانه خدا دوستی و عشق به معبود و فنا در «حبّ الهی» است. این که نقل شده است: هرچه امام حسین علیه السلام به لحظه شهادت نزدیک تر می شد، چهره اش برافروخته تر و شکفته تر می گشت؛ تعبیر دیگری از عشق الهی اوست که تبدیل هجران به وصال را می دید و به وجد می آمد.
عمّان سامانی در مثنوی بلند «گنجینة الاسرار» خویش، به رفتار و حالات حسین بن علی علیهماالسلام از دید عرفانی و عشق نگریسته و امام را سرمست از شراب شوق و عشق الهی می بیند که پیاپی جام محبت و بلای بیشتری می خواهد، و او را موجی برخاسته از دریا میداند که محو حقیقت خداست و می خواهد باز به همان دریا بپیوندد و در این راه، از هرچه جز «او»ست، دست می شوید و «خود» را قربانی می کند. وی در این ترسیم عاشقانه، سراسر عاشورا و صحنه های رزم فرزندان و یاران را جلوهای از آن «جذبه الهی» و عشقِ برتر می شناسد و شهادت هرکدام از یاران را همچون «هدیه» به درگاه دوست توصیف می کند، تا رضای محبوب تأمین شود و به بزم قرب، بار یابد.
چنین روحیه ای و عشقی، بی شک در حسین دوستان صادق نیز یافت میشود، چرا که الگویشان چنین حسینی است که در دل، جز محبّت الهی را راه نداده است.
8. ذکر خدا
گوهر یاد خداوند، موهبتی عرشی است که در هر دل که جای گیرد و بر هرزبان که جاری شود، آن دل و زبان را نفیس می سازد، چه ذکر قلبی باشد، چه ذکر زبانی.
حسین بن علی علیهماالسلام بنده ذاکر خدا بود، پیوسته حمد و ثنای الهی برزبانش و سپاس نعمتها در قلبش. و در راحت و رنج و سرّاء وضرّاء، یاد خدا آرام بخش جانش بود و بر او تکیه داشت و هیچ صحنه تلخ و غمباری نبود، جز آن که داروی «یاد خدا» آرامَش می کرد.
تنها در صبح عاشورا نبود که با گفتنِ «اللّهم انت ثِقَتی فی کلِّ کَربٍ»، به یاد خدا بودن را ابراز می کرد و تنها در حملات حماسی روز عاشورایش نبود که با تکرار جمله «لاحول ولا قوّة الاّ باللّه»11؛ ارتباط قلبی خود را با معبود، بر زبان می آورد، بلکه همواره گویای «اللّه اکبر» بود و ذکر «الحمدللّه علی کلّ حالٍ» و یاد خدا ورد زبانش بود و «استرجاع» را ـ که یکی از شاخصهای ذکر حقیقی، به خصوص در هنگام مصائب و ناگواریهاست ـ در مواقع مختلف از جمله در راه مکه به کربلا، بر لب داشت.
از دید امام حسین علیه السلام شقاوت سپاه کوفه که برای آن جنایت عظیم حضور پیدا کرده بودند، نتیجه غفلت از یاد خدا بود و چون می دید آنان به هیچ روی، از کینه و عناد خویش دست بر نمیدارند و بر کشتن او مصمّماند، به آنان می فرمودند:
«لَقَد استَحْوَذَ علیکم الشیطانُ فَاَنساکم ذکر اللّه العظیم»12؛ شیطان بر شما چیره گشته و یاد خدای بزرگ را از شما (دل) برده است.
وقتی چراغ یاد خدا در شبستان دل انسان روشن باشد، هرگز شیطان رخنه گاهی برای ورود به خلوتگاه دل نمی یابد و این خانه که باید جای خدا باشد، مأوای دیو و دد نمی گردد.
پیروان حسین علیه السلام را سزاست که مشعل فروزانِ «ذکراللّه» را در اقتدا به سالارشان در دل برافروزند، تا نه دچار یأس و تردید شوند، نه ملعبه ابلیس و هوای نفس.
اینها و بسیاری دیگر از این گونه ویژگیهای روحی و رفتاری است که از حسین بن علی علیهماالسلام برای پیروانش در همه اعصار و نسلها «الگویی همه جانبه» ساخته است و منشوری پدید آورده که از هر طرف به آن بنگریم، جلوه ای خاص و بُعدی مقدّس و الگویی شایسته تبعیّت به چشم می خورد.
خلاصه سخن آن که:
حسین بن علی علیهماالسلام مقتدای همه و همیشه و همه جاست؛ چه در جنگ و چه در صلح، چه در میدان جهاد و چه در عرصه اعتقاد، چه در صداقت و پاکی، چه در شجاعت و بی باکی، چه در روحیّه شهادت طلبی، چه در عبادتها و راز و نیازهای نیمه شبی.
پاسخ دهید