همنشینی با دوستان خدا
«واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه والعشی یریدون وجهه ولا تعد عیناک عنهم ترید زینه الحیاه الدنیا ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه وکان امره فرطاً»
«با صبر و شکیبایی خود را با کسانی که صبحگاهان و شامگان پروردگارشان را می خوانند و رضای او را می خواهند و دو چشم از آن ها برمگیر بخاطر آنکه آرایش و زینت زندگی دنیا را بخواهی و از کسانی که دل آنها را ازیاد خود غافل کردیم و پیرو هوای نفس خود هستند و کارشان براساس افراط گری است اطاعت مکن.» (سورۀ کهف، آیۀ 28)
نکاتی که از این آیه شریفه استفاده می شود این است گروهی با صدق نیت به پیامبر گرامی گرویدند و صبح و شام به طور مستمرّ پروردگارشان را خوانده و طالب رضا و رحمت آفریدگار جهان و بندگی خدای سبحان بودند. از سوی دیگر هم افرادی افرادگر و اسراف کار و هوس ران که بر اثر طغیان گری هایشان خدا آن ها را از یاد خود غافل ساخته بود نزد پیامبر رفت و آمد می کردند و از پیامبر می خواستند که آن گروه اوّل را تنها به جرم اینکه از نظر مالی فقیرند از خود دور کند و به ثروتمندان سرشناس بپیوندد.
در آیۀ شریفه خداوند به پیامبرش دستور می دهد که شکیبایی خود را با آنها حفظ کن که صبح و شب خدا را می خوانند و جز رضای او چیزی طلب نمی کنند و از آن ها چشم مپوشان و از گروه دوم که مشتی تبهکار و هوس ران و غافل از یاد خدا هستند فرمان مبر و در آیۀ 52 سورۀ انعام فرمود: اگر گروه نخست را که همواره صبح و شام خدا را می خوانند از خود طرد کردی در این هنگام از ظالمین می باشی.
پیامبر گرامی هرگز به فکر معاشرت با سرمایه داران دنیا طلب نبود و با افرادی که از نظر مادّی در حد پایین بودند ولی از نظر ایمان و معنویت در سطح عالی بودند همچون سلمان، عمار و بلال وابوذر و... بسیار مهربان و صمیمی بود او در میان یاران خود چنان می زیست که گویی او هم یکی از آنهاست با اینکه او پیامبری بود که از جمیع پیامبران مرسل افضل بود. گویند او در جمع اصحاب خود آن چنان بی تکلّف بود که چون شخصی از بیرون به مجلس پیامبر(ص) وارد می شد او را نمی شناخت زیرا به طور دایره وار نشسته بودند و شخص تازه وارد نمی فهمید که گل سر سبد این مجموعه یعنی محمّد کدام است.
از ابن عباس روایت کرده اند که این قسمت از آیۀ شریفه «ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا» دربارۀ امیه بن خلف الجمحی نازل شد که به رسول خدا گفت: فقرا را از نزد خود بیرون کن و با صنادید اهل مکه معاشرت کن و به روایت دیگر عینیه بن حصین بر رسول خدا وارد شد در حالتی که سلمان نزد پیامبر بود، عینیه گفت: یا محمّد هنگامی که نزد تو می آییم باید این مرد را بیرون کنی سپس این آیه نازل شد.
پیامبر اکرم هیچگاه کسی را به خاطر ثروت و شهرتش بر دیگران متقدّم نمی دانست و با بردگان و خاک نشینان معاشرت کرد تا دیگران هم به او اقتدا کنند.
این سخن گهربار از اوست:
تا دم مرگ از پنج کار دست نخواهم کشید: غذا خوردن روی زمین با غلامان، دو ترکه سوار الاغ شدن (که نشانه کمال تواضع است) دوشیدن بز به دست خود، پوشیدن پشم (لباس پشمی در آن زمان خشن ترین لباس ها بوده) و سلام به کودکان (این کارها را ترک نخواهم کرد) تا بعد از من روش و سنّتی باشد.
و خدایش فرمود: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» برای شما در رسول خدا سرمشقی نیکوست. (سورۀ احزاب آیه 21)
از این رو ما حق نداریم به ثروتمندان به خاطر مال و دارایی آن ها احترام گذاریم و نیز حق نداریم که به فقرای متدین به چشم حقارت بنگریم و به خاطر فقرشان در زندگی، با آن ها قطع ارتباط کنیم.
دوستی و رفاقت ما با افراد باید براساس ارتباط آن ها با خدا باشد. همان گونه که روش رسول خدا بود. آن گرامی فرمود: حواریون به عیسی بن مریم گفتند با چه کس ما در این هنگام همنشین باشیم فرمود با کسی که دیدنش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بر عمل شما بیفزاید و عملش شما را به آخرت راغب سازد.
پاسخ دهید