عوامل موفقیت پیامبر (ص)
برای پیشرفت اسلام و موفقیت پیامبر اکرم(ص) در بین اعراب خشن و عقب مانده دوران جاهلیّت عوامل متعددی نقش داشته است، از جمله می توان از عوامل ذیل نام برد.
یک: قرآن به عنوان معجزه ماندگار الهی و وجود زیبایی ها، جاذبه ها، و شورانگیزی های غیرقابل توصیف آن و همین طور ژرفا و عمق غیر قابل وصف آن است.
دو: تاریخ روشن توأم با صداقت و پاکی و امین بودن آن حضرت، به گونه ای که همان مشرکان لجوج او را «امین» خواندند، و حتّی بعد از بعثت نیز امانات خود را به او تحویل می دادند.
سه: شخصیت ویژه و نوع رهبری رسول اکرم(ص).
چهار: خلق و خوی و ملایمت و نرمی در رفتار پیامبر اکرم(ص).(9)
قرآن از بین عوامل فوق بیشترین تکیه را بر خلق و خوی پیامبر اکرم (ص) و ملایمت و نرمی او نموده است. یکجا می فرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیم؛(قلم/4 ) براستی تو دارای اخلاق عظیم و برجسته ای هستی.»
در جای دیگر با صراحت رمز و راز موفقیّت او را در ملایمت و نرمی، مهربانی و شفقت او می داند و لذا فرمود: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر؛(آل عمران 159)ای پیامبر! بخاطر رحمت الهی نسبت به آنها نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل (و دارای خشونت) بودی از اطراف تو پراکنده می شدند، پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب، و در کارها، با آنان مشورت کن...»
با آن همه نرمی و ملایمت حضرت باز قرآن به پیامبرش دستور می دهد: بیشتر نرمی و ملایمت نشان بده، آنها را ببخش برای آنها طلب آمرزش نما، و به آنها آن قدر احترام قائل باش و به آنها آن قدر شخصیّت بده و در کارها به آنها مشورت نما.
دو نمونه از ملایمت آن حضرت
یک: بارها حضرت توسط دشمنان خشونت طلب سنگباران و مورد اهانت قرار گرفته بود، گاه مجبور می شد مکه را ترک نموده به کوههای اطراف پناهنده شود، خدیجه همسر مهربانش به دنبالش راه می افتاد تا او را پیدا می کرد، و در آن لحظه که زخمهای پای او را پانسمان می کرد این جمله را از او می شنید: «الّلهمّ اغفر لقومی فانّهم لایعلمون؛ خدایا قومم را (بخاطر اهانت و سنگباران من) ببخش زیرا آنها (از مقام ربوبیّت و رسالت) آگاهی ندارند.»
راستی این مرد را هیچ وجدان بیدار و خرد با انصاف خشونت طلب معرفی می کند؟ او که از رفتار ملایم خویش نسیم سحر را خجل می سازد، و هر دشمن سنگدل خویش را در مقابل مهربانی و رأفت خود نرم می سازد.
دو: مردی یهودی در مدینه مرکز قدرت و حکومت پیامبر اکرم(ص) روزی سر راه پیامبر اسلام را گرفت و مدعی شد که از پیامبر طلبکار است و اصرار کرد، باید در همین کوچه و محل، طلب او را بپردازد. پیغمبر اکرم فرمود: اولا شما از من طلبکار نیستی، و ثانیاً: اجازه بدهید که بروم منزل، چون پول همراه ندارم. یهودی گفت: یک قدم نمی گذارم بردارید، هر چه پیامبر بیشتر با او نرمش نشان دادند، او بیشتر خشونت نشان داد، تا آنجا که عبا و ردای پیامبر اکرم را گرفت و بدور گردن حضرت پیچید و کشید، به گونه ای که اثر قرمزی آن بر گردن مبارک حضرت مشهود بود، از آن طرف مسلمانان منتظر بودند که نماز جماعت اول وقت را با آن حضرت برگزار نمایند، هر چه منتظر ماندند دیدند حضرت نیامد، عده ای بیرون مسجد آمدند با تعجب دیدند مرد یهودی او را نگهداشته مسلمانان خواستند با اجبار و یا با ضرب و شتم حضرت را از دست او رها نمایند، پیامبر اکرم(ص) فرمود: نه شما به این مرد کاری نداشته باشید من بهتر می دانم با او چه گونه رفتار کنم حضرت آن قدر ملایمت و نرمی نشان داد که یهودی در همان جا گفت: «اشهد ان لا اله الّا اللّه و اشهد انّک رسول اللّه» شما با این همه قدرتی که (در مدینه) دارید، این همه تحمل و نرمی نشان می دهید، این تحمّل، تحمّل یک انسان عادی و معمولی نیست بلکه نشان از آن دارد که شما مبعوث شده از طرف خداوند هستید.»
پاسخ دهید