چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی!
چاه نکن بهر کسی...
مردی در اصفهان با عصا به همسرش زد و اتفاقا در اثر این ضربه از دنیا رفت. مرد که قصد کشتن همسرش را نداشت و از طرفی از بستگان او هراسناک بود با شخصی مشورت کرد تا او را کمک فکری دهد تا از این گرفتاری نجات یابد.
آن هم به او پیشنهاد کرد جوان زیبایی را به منزل برده بود و در کنار آن زن به قتل برسان. وقتی بستگان همسرت تو را مورد سؤال قرار دادند بگو این جوان با زوجۀ من مباشرت داشته است و هر دو را کشتم. مرد ساده لوح قبول کرد و جوانی را به منزل آورد و به قتل رساند.
وقتی اقوام زن از حادثه قتل همسرش سؤال کردند آنچه را که از آن مرد در مشورت فرا گرفته بود بیان کرد و بستگان زن قانع شدند و بلکه او را تحسین کردند.
مرد حیله گری که در مشورت طرح قتل آن جوان را داده بود خود جوان زیبا رویی داشت که شب به منزل نیامد. به نزد آن مرد رفت و پرسید آنچه گفتم عمل کردی؟
پاسخ داد: آری.
گفت: ببینم جوانی را که به قتل رسانده ای چه کسی بوده است؟
همین که نظر کرد دید پسرش را به توصیۀ او به قتل رسانده است. از این حادثه پریشان شد و خاک بر سر می ریخت. امّا کار از کار گذشته بود و فهمید چاهی که کند خود در آن افتاد.
چاه نکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
دو عبرت بزرگ در این حادثه نهفته است که هر دو قابل توجه است:
1) پرهیز از مشورت با افراد ناصالح
2) پرهیز از بدخواهی برای دیگران.
2 نظر
خیلی خوب بود
خیلی خوب بود