تبلیغات

مدح امام حسین علیه السلام

مدح امام حسین علیه السلام

در دم مردن بیا یک دم کنارم یا حسین

جان زهرا مادرت چشم انتظارم یا حسین

در سوال و پرسش قبرم بیا ای سر ورم

بی کس و بی مونس و بی غم گسارم یا حسین

در ادامه مطلب اشعار بیشتری خواهید دید.....

 

 

در دم مردن بیا یک دم کنارم یا حسین

جان زهرا مادرت چشم انتظارم یا حسین

در سوال و پرسش قبرم بیا ای سر ورم

بی کس و بی مونس و بی غم گسارم یا حسین

بی نوا را جان زهرا مادرت از در مران

مجرمم چشم شفاعت از تو دارم یا حسین

خادمم ، عبدم ، غلامم ، نوکرم در مانده ام

سر وری کن لحظه ی در احتضارم یا حسین

رو سیه ، نامه سیه ، رفتار بد ، کردار زشت

من پناهی جز تو در محشر ندارم یا حسین

سایه ات را گر بگیری از سرم روز نشور

من یقین دارم که اندر قعر نارم یا حسین

*****

با خدا جا در دل اهل ولا دارد حسین

هر طرف روی آوری صد کربلا دارد حسین

ما به دشت کربلا از او مزاری دیده ایم

در دل هر شیعه یک صحن و سرا دارد حسین

قتلگاهش کعبه و آب فراتش زمزم است

بلکه صد زمزم روان در چشم ما دارد حسین

این شنیدی هست قرآن زینت هر خانه ای

جا چو قرآن در تمام خانه ها دارد حسین

جای قرآن و حسین در سینه ی پیغمبر است

بلکه جا بر روی دوش مصطفی دارد حسین

تشنه لب شد کشته و جاری ز چشم شیعیان

تا قیامت چشمه ی آب بقا دارد حسین

در هجوم نیزه ها حق را عبادت می کند

به چه خوش در موج خون حال دعا دارد حسین

شمر را در قتلگه قول شفاعت می دهد

تا چه حد آقایی و لطف و عطا دارد حسین

زیر چوب خیزران آوای قرآن بشنود

گفتگو با دوست در طشت طلا دارد حسین

قتلگاهش مروه و سعیش چهل منزل تمام

بین طشت زر صفایی با صفا دارد حسین

ذره ای از تربتش درد دو عالم را دواست

بهر درد عالم خلقت دوا دارد حسین

****

چه کربلا ست که آدم به هوش می آید

هنوز ناله زینب به گوش می آید

چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید

صدای ناله ی مردی غریب می آید

چه کربلاست کز او بوی مشک می آید

هنوز ناله زلب های خشک می آید

چه کربلاست که بوی گلاب می آید

صدای گریه طفل رباب می آید

چه کربلاست که بوی عبیر می آید

صدای کودک نا خورده شیر می آید

چه کربلاست که بانگ صفیر می آید

هنوز ناله طفل صغیر می آید

چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید

صدای ناله لالایی علی بخواب آید

جواب طفلک ششماه داده شد باتیر

عد و به تیر جفا داده بود اورا شیر

چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست

برای چیست که عطشان علی اصغر اوست

چه کربلاست که سقای آن شده بیدست

عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست

چه کربلاست که آبش به قیمت جان است

به گوش جان همه جا ناله های طفلان است

مگر به کرببلا آب قیمت جان است

چرا نگفته کسی این حسین مهمان است

چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد

به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد

چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد

شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد

چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند

فلک به ناله ملک در خروش می آید

*****

راس تو را به روی نی ، هرچه نظاره می کنم

سیر نمی شود دلم ، نگه دو باره می کنم

ز اشک و آه سینه ام ، میان آب و آتشم

چو با توام ، از این میان کجا کناره می کنم

گمان کنند دشمنان ، نیست به کام من زبان

ز دور بسکه با سرت ، به سر اشاره می کنم

به دختران خود بگو که گوشواره ها چه شد

گریه به گوشواره نی ، به گوش پاره می کنم

هم سر تو بر سر نی ، هم سر اکبرت زپی

گاه نگاه نگاه سوی مه ، گه به ستاره می کنم

رخت به خون که رنگ زد ؟ آینه را که سنگ زد

خنده زآه خویشتن به سنگ خاره می کند

*****

این کشته فتاده در خون حسین تست

وین صید دست و پا زده در خون حسین تست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست

این غرقه محیط شهادت که روی دشت

از موج خون او شده گلگون حسین تست

این خشک لب فتاده دور از لب فرات

کز خون او زمین شده جیحون حسین تست

این قالب طپان که چنین مانده بر زمین

شاه شهید نا شده مدفون حسین تست

این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی

دود از زمین رسانده بگردون حسین تست

چون روی بقیع به زهرا خطاب کرد

وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد

****

ساربانا دست من دست خداست

ساربانا دست من مشکل گشاست

ساربانا جد من پیغمبر است

باب من ساقی حوض کوثر است

ساربان من داغ اکبر دیده ام

داغ عباس برادر دیده ام

******

ای مصحف ورق ورق، ای روح پیکرم

آیا تویی برادر من؟ نیست‏باورم

با آنکه در جوار تو یک عمر بوده ام

نشناسمت کنون که تو هستی برادرم

ای خشک لب کنار فرات! از غمت‏ببین

دریاست در کنار من از دیده ترم

دیشب کنار پیکر پاکت چها گذشت

کین خاکها هنوز دهد بوی مادرم

با کعب نی، کنند جدا از توام ولیک

از جان خویش بگذرم و از تو نگذرم

پامال جور و دستخوش کینه ام ببین

ای کشتی نجات! گذشت آب از سرم

*****

مسلمانان حسین ، مادر ندارد

غریب است و کسی بر سر ندارد

ز جور ساربان بی مروت

دگر انگشت و انگشتر ندارد چرا رگ های او پر خاک گشته

مگر در کربلا خواهر ندارد

چرا بر سینه اش دشمن نشسته

مگر تنها شده ، یاور ندارد

چرا خسکیده عطشان گشته قربان

مگر عباس آب آور ندارد

اگر خیزد ز جا پرسد ز زینب

چرا در دانه ام معجر ندارد

---

چرا انگشت و انگشتر نداری

چرا عمامه ای بر سر نداری

چرا این حنجرت خشک است و بی آب

مگر عباس آب آور نداری

زبان بگشوده زخم سینه ی تو

مگر ای کشته تو مادر نداری

*******

خدا حافظ ای برادر زینب

به خون غلطان در برابر زینب

خدا حافظ مشک روی زمین

خدا حافظ یاس ام البنین

خدا حافظ ای دامن علقمه

خدا حافظ گریه ی فاطمه

خدا حافظ ناله ی آب وآه

خدا حافظ گودی قتلگاه

خدا حافظ سرو خونین بدن

خدا حافظ قاسم بن الحسن

خدا حافظ آرزوی همه

خدا حافظ یوسف فاطمه

خدا حافظ سرزمین بلا ها

خدا حافظ نی نوا کربلا ها

*****

من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند

خدا هرآنچه کند از تو ام جدا نکند

صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است

عیسی اگر در آخر عمرش به عرش رفت

قنداقه حسین شرف عرش اعظم است

با یوسفش مقایسه کردم نگار گفت

او شاه مصر باشد و این شاه عالم است

باشد قرار و وعده ی ما جنت الحسین

دنیا برای سینه زدن جایمان کم است

*******

به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود

مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود

مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند

مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود

سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا

کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود

تشنه جگر شهید شد ز ظلم دشمنان مگر؟

فرات مهر مادرش سیده النساء نبود

گر از بدن بریده شد سر عزیز مصطفی

دگر به نوک نیزه ها نهادنش سزا نبود

------

به سوی شام و کوفه ات چه ظالمانه می برن

نمی روم ولی مرا به تازیانه می برن

سر تو را به روی نی زدند این ستمگران

نمی رو م ولی مرا به این بهانه می برن

******

اگر که عضو عضو من زهم شود جدا حسین

جدا نگردد از غمت به عزت خدا حسین

منم منم منم منم تو را ، تو را گدا حسین

ز دور خرد سالی ام زدم تو را صدا حسین

الهی آنکه جان من شود تو را فدا حسین

حسین حسین حسین حسین(2)

---

تمام عمر بوده ام گدای یک نظاره ات

حیات و مرگ من بود اسیر یک اشاره ات

دلم چراغ جان شده ز فیض یک نظاره ات

به سینه ی شکسته و به قلب پاره پاره ات

نه من تورا رها کنم ، نه تومرا رها حسین

حسین حسین حسین حسین(2)

---

به اشک دیده ی ترت ، به خون پاک حنجرت

به حنجربریده و به قطعه قطعه پیکرت

به راس از بدن جدا ، به صورت منورت

به جای تازیانه و دل حزین دخترت

مرا ز من جدا کن و مکن ز خود جدا حسین

حسین حسین حسین حسین(2)

--- ب

ه مجلس عزای تو یکی گلاب می دهد

یکی به دست تشنگان ، به گریه آب می دهد

یکی زکف برای تو ، قرار و تاب می دهد

بعزت خدا قسم ، خدا جواب می دهد

به هر که با زبان دل تو را زند صدا حسین

حسین حسین حسین حسین(2)

---

تیر سقیفه آمد و قاتل اصغر تو شد

چاک تر از قبای تو پیکر اکبر تو شد

مصحف مانده زیر پا ، دست برادر تو شد

سوخته زآتش حرم ، دامن دختر تو شد

محشر دیگری شد از ، ناله او بپا حسین

حسین حسین حسین حسین(2)

---

عترت بی گناه تو کشته شدند بار ها

یکی به روی خاک ها ، یکی بزیر خار ها

دیده به سینه داغ ها ، داده زکف قرار ها

بر رخشان سرشک ها در دلشان شرار ها

فتاده هر یک از نوا بدشت نینوا حسین

حسین حسین حسین حسین(2)

---

سیلی و تازیانه و قامت خسته یکطرف

گیسوی خون گرفته و ماه خجسته یکطرف

دوری راه و دشمن و بازوی خسته یکطرف

پیکر پاره پاره و نیزه شکسته یکطرف

برید تیغ ساربان دست تو از جفا حسین

حسین حسین حسین حسین(2)

---

تو با انالغریب خود شعله به خشک و تر زدی

تو با سر ز تن جدا به سوی دوست پر زدی

تو آن مهی که مهر را شراره بر جگر زدی

شب از تنور و صبحدم ز نوک نیزه سر زدی

بخوان ببر دل از همه به صوت دلربا حسین

حسین حسین حسین حسین(2)

---

آه که شد جدا سرت به پیش چشم مادرت

گرفته عرض تسلیت ، زتازیانه خواهرت

زخون حنجرت تو شد خضاب روی دخترت

نبود جای بوسه ای به پیکر مطهرت

گلوی تشنه شد جدا سر تو از قفا

حسین حسین حسین حسین(2)

--- تو یار خلق باشی و زنند سنگ کینه ات

سنان سنان فرو کند ، به استخوان سینه ات

زنند خنده دشمنان به خواهر حزینه ات

به تازیانه از تنت جدا شود سکینه ات

به دوست نه به دشمنان نیست چنین روا حسین

حسین حسین حسین حسین(2)

---

چه کرده ای که خصم دون به کشتن تو صف زند

شرر به قلب فاطمه زخنده و شعف زند

پای سر بریده ات بنی امیه کف زند

به گریه ی رباب تو رباب و چگ و دف زند

نگ زنند بر سرت ز روی بام ها حسین

حسین حسین حسین حسین(2)

---

میان تشنگان کسی از تو نبود تشنه تر

آه تو تیغ جان ستان پیکر نازکت سپر

زخم تنت ستاره و جسم مطهرت قمر

مشیّعین پیکر پاک تو بوده ده نفر

کز سم اسب ها شده جسم تو توتیا حسین

حسین حسین حسین حسین(2)

******

بوی بهشت می وزد از کربلای تو

ای کشته باد جان دو عالم فدای تو

برخیز و باز بر سر نی آیه ای بخوان

ای من فدای آن سر از تن جدای تو

اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت

ای صد ذبیح کشته شده در منای تو

رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا

شد کعبه ی حقیقی دل کربلای تو

اجر هزار عمره و حج در طواف تست

ای مروه و صفا به فدای صفای تو

تا با نماز خوف تو گردد قبول حق

شد سجده گاه اهل یقین خاک پای تو

با گفتن رضاً بقضائک به قتلگاه

شد متحد رضای خدا با رضای تو

تو هرچه داشتی به خدا دادی ای حسین

فردا خداست جل جلاله جزای تو

خون خداست خون تو و جز خدای نیست

ای کشته ی خدا به خدا، خونبهای تو

ما را هم ای حسین گدایی حساب کن

آخر کجا رود به جز این در گدای تو

*****

مارا هم از مقتل صدایی کن حسین جان

دل های مارا کربلایی کن حسین جان

جام شهادت را به کام ما بنوشان

این عمرها را هم خدایی کن حسین جان

یاران همه بار سفر بستند ورفتند

جاماندگان را هم صدایی کن حسین جان

رقص جنون در آتش خون حاجت ماست

در راه خود مارا فدایی کن حسین جان

ما خاک این درگاه را خوردیم یک عمر

با ما فقیران آشنایی کن حسین جان

این لشگر عشق است و ما سرباز عشقیم

بر لشگر عشقت دعایی کن حسین جان

بین قنوت و سجده از رخ پرده بر داشت

وجه خدایی را رونمایی کن حسین جان

یا لیتنا کنا معک ورد لب ماست

در حنجر ما هم نوایی کن حسین جان

ای ساکن دیر و تنور و تشت ونیزه

در جان ما هم روشنایی کن حسین جان

مارا فنای کربلای خویش فرما

دنیای مارا نینوایی کن حسین جان

دنیای ما عقبای ما این خیمه گاهت

تا خیمه خود رهنمایی کن حسین جان

ما را گنهکاران دنیا نام بگذار

اما قیامت غم زدایی کن حسین جان

از ارکیان تا عرشیان راهی دراز است

ماراهم آخر کربلایی کن حسین جان

*****

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد

آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست

نه بقا کرد ستمگر، نه بجا ماند ستم

ظالم از دست شد و پایه مظلوم بجاست

زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست

بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست

دولت آن یافت که در پای تو جان داد ولی

این قبا راست ، نه بر قامت هر بی سر و پاست

تو در اول سر و جان باختی اندر ره عشق

تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست

 

******

من و جدایی خون خدا ، خدا نکند

من و ندیدن کرب و بلا خدا نکند

بدون کرب و بلا خوب نیست درد و بلا

از اینکه بی تو شوم مبتلا خدا نکند

گناه کارم و مهر تو را به دل دارم

من و محبت غیر شما خدا نکند

حسینیه همه پشت و پناه نوکر توست

به غیر محفل تو هر کجا خدا نکند

بهار زندگیم مجلس محرم توست

به جز این تکیه ها هرکجا خدا نکند

برای اشک محرم دعا کنم یک سال

من و نبودن اهل بکاء خدا نکند

تمام عمر به عشق تو زندگی کردم

که محشر از تو نباشم جدا ، خدا نکند

بهشت هم به وجود تو دلربا زیباست

بهشت بی گل روی شما خدا نکند

برگرفته از سایت محفل

 

X

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...