تبلیغات

موقعیت زن قبل از بعثت پیامبر صل الله علیه  آله

موقعیت زن قبل از بعثت پیامبر صل الله علیه آله

نخستین طایفه‏اى که دختر کشى را رسم نموده و جنایت ناجوانمردانه و عمل غیرانسانى را به پیکره اجتماع بشرى در منطقه حجاز وارد آورد قبیله "بَنى تَمیم" بود، هنگامیکه بناى مخالفت با حکمران خود نُعمان بن مُنذِر گذاشتند.

نعمان با یک لشکر انبوه این طایفه را تارومار ساخت و اموال آنان را مصادره و دختران آنها را اسیر گرفت پس از مدتى نمایندگان بنى تمیم پیش وى آمده و تقاضاى استرداد دختران را نمودند، ولى از آنجائیکه بعضى از آنها در محیط زندان ازدواج کرده بودند. از این لحاظ حکومت وقت آنان را بین طلاق گرفتن و آزاد شدن و بین باقیماندن با شوهران و قطع روابط با پدران مخیر ساخت، دختر قیس بن عاصم صفاى زناشوئى را مقدم داشت و با پدر خود برنگشت.

قیس بن عاصم که عضو نمایندگان اعزامى بود از این عمل سخت متأثر گشت و با خود عهد کرد که بعد از این دختران خود را در آغاز زندگى نابود سازد و کم کم همین رسم به بسیارى از قبایل سرایت کرد.هنگامیکه قیس بن عاصم خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم شرفیاب شد یکى از انصار از دختران وى سئوال نمود، قیس در پاسخ گفت من تمام دختران خود را زنده به خاک کرده‏ام و کوچکترین تأثر در دل خود احساس ننموده‏ام مگر یکبار و آن موقعى بود که من در سفر بودم و همسرم باردار و وضع حمل وى نزدیک بود.

اتفاقاً سفرم بطول انجامید پس از مراجعت از مولود جدید پرسیدم مادرش در پاسخ گفت در اثر عللى بچه مرده بدنیا آمد ولى در واقع چون دختر زائیده بود از ترس من دختر را به خواهرانش سپرده بود سالها گذشت و ایام جوانى و طراوت دختر فرا رسید و من کوچکترین اطلاعى نداشتم روزى در خانه نشسته بودم ناگهان دخترى وارد خانه شد و سراغ مادرش را گرفت، دخترى بود زیبا گیسوانى بهم بافته، گردن بندى به گردنش انداخته بود.

من از همسر خود پرسیدم که این دختر زیبا کیست؟ وى در حالیکه اشک در چشمانش گره زده بود گفت این دختر تو است همان دختریست که هنگام مسافرت تو بدنیا آمده است از ترس تو پنهان کرده بودم و گمان کرد که من از وضع موجود راضى هستم روزى با اطمینان کامل از خانه خارج گردید.

من بموجب پیمانیکه بسته بودم دست دخترم را گرفته به یک نقطه دور دست رفتم در صدد حفر گودال بر آمدم هنگام حفر، دختر مکرر از من مى‏پرسید که منظور از کندن زمین چیست پس از فراغ دست وى را گرفته کشان کشان در میان گودال افکندم و خاکها را بسر و صورت او ریخته و بناله‏هاى گوش خراش وى گوش ندادمناله دختر و قساوت پدراو همچنان ناله میکرد و مى‏گفت پدرجان مرا زیر خاک پنهان میسازى و و در این گوشه تنها میگذارى و بسوى مادرم برمیگردى؟!! ولى من خاکها را تند تند میریختم تا آنجا که خاک او را فرا گرفت، و نیروى قدرتش در زیر خراورها خاک خرد گردید.

آرى یگانه موردى که دلم سوخت همین مورد است، هنگامیکه سخنان قیس پایان یافت چشمهاى رسول الله پر از اشک بود این جمله را فرمود: «ان هذا لَقَسوةٌ مَن لایَرحَم لایُرحَم»

یعنى این عمل یک سنگدلى است و ملتى که رحم و عواطف نداشته باشند مشمول رحمت الهى نمیگردند. (مکتب اسلام سال دوم شماره 4)

راستى چه اندازه باید انسان گرفتار انحطاط اخلاقى باشد که میوه دل خود را پس از رشد و نمو یا در همان روزهاى ولادت زیر خروارها خاک پنهان کند و از فریاد و ناله او متأثر نشود و گاهى در میان آب غرق کند و یا از بالاى کوه بلند بدره عمیق پرتاب نماید.

قرآن این عمل ناشایست غیر انسانى را تهدید میکند و میفرماید:

« وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ * بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ »  (التکویر: آیه 8 و 9) 

 قیامت از دختران زنده بگور شده سئوال میشود که به چه گناهى کشته شده است؟!

داستان گذشته و آیات قرآنى بر موقعیت زن قبل اسلام و بودن اعراب بسان یک وحشى بیابانى و درنده غول پیکر بصورت انسانى مدرک غیر قابل تردید است.

همه ی اینها گوشه ای از اوضاع سرزمین حجاز قبل از بعثت پیامبر اعظم صل الله علیه و آله را نشان می دهد.

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...