مراسم قرآن به سر شب 23 ماه رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فیهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسماؤُکَ الحُسنی وَ ما یُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار. حوائج را بطلب
ادامه مراسم را در ادامه مطلب ببینید...
قرآن بر سر بگذار: اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ.
عبد گناهکار من، چرا زمن جدا شدی
پیش غریبه رفتی، دور ز آشنا شدی
بنده ی بی وفای من، عبد گریزپای من
چرا گریختی زمن، چه شدکه بی وفا شدی
کجائی بنده من...نمی دونی چقدر از دیدنت خوشحال میشم...
سال قبل اومدی خوشحال شدم به ملائکه ها نشانت دادم ولی باز رفتی...
هر چه گناه کرده ای، عفو نمودم از کرم
اما... هر چه صدا زدم تو را، باز ز من جدا شدی
حاصل خویش سوختی، وصل مرا فروختی
چشم به غیر دوختی، هوائی هوا شدی
مادر نمی زاره از کسی چیزی بگیریم خدا مهربانتر از مادر می گوید: چرا در خانه دیگری رفتی
همه هست خویش خود را بهر تو خلق کرده ام
دل به تو داده ام ولی ، تو غافل از خدا شدی
ولی ناامید نشو..
رشته ی وصل ما و تو پاره نمی شود بیا
بک یا الله (10 مرتبه)
الهی بمحمدٍ...
زخم های سرت که سر وا کرد
تیغ داغ تو را مداوا کرد
قــاتلت با خیال آسوده
ایستاد و تو را تماشا کرد
ملعون ابن ملجم یه ضربه زد و رفت کنار... اما "امان از دل زینب" شمشیر دار با شمشیر...
الهی بعلیٍ...
خدایا به آن لحظه ای که زهرا برای دلخوشی مولا دست به جارو شده بود...
همین که بهتری الحمدالله
جدا از بستری الحمدالله
همین که در زدم دیدم دوباره
تو در پشت دری الحمدالله
انگار دنیارو بهم دادن
شنیدم یادی از دُردانه کردی
فاطمه من مسجد بودم اما مثل اینکه خبرایی تو خونه بوده،چه خبر؟پیداست!
شنیدم یادی از دُردانه کردی
و موی دخترت را شانه کردی
نگفتم استراحت کن عزیزم
شنیدم کارهای خانه کردی
الهی بفاطمهَ...
الهی بالحسن...
با شیون وشین یا قدیم الاحسان
با این همه دِین یا قدیم الاحسان
ما آمده ایم تا ببخشی ما را
امشب به حسین یا قدیم الاحسان
"حسین آرام جانم حسین روح روانم"
این دل شده هیئت اباعبدالله
سینه زن غربت اباعبدالله
یا رب مچشان حرارت آتش را
بر زائر تربت ابا عبدالله
یکی از اعمال امشب زیارت امام حسینه نگو نمیشه امام صادق علیه السلام فرمود: قبره فی قلوب من والاه
ای همه اشتیاق حضرت او
روز و شب مایل زیارت او
تو از او دور نیستی بالله
قبره فی قلوب من والاه
السلام علیک یا ...
با دست تهی و کوله باری از آه
یکبار دگر گدایت آمد از راه
از کار دلم گره گشائی فرما
با دست مبارک ابا عبدالله
این حرف بزرگیه آخه ابی عبدالله کار گشائی از اولیاء و انبیاء میکنه پس چی بگیم؟
با دست تهی و کوله باری از آه
یکبار دگر گدایت آمد از راه
از کار دلم گره گشائی فرما
با دست سه ساله ی اباعبدالله
حالا چه بخواهیم؟ ...
من آمده ام توشه ای از آهم ده
سوز نفس، اشک سحرگاهم ده
هر چند تمام کرده ای نعمت را
یک بار دگر به کربلا راهم ده
الهی بالحسین...
الهی بِعلیّ بنِ الحُسین
الهی بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ
الهی بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ
الهی بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ
خادما گریه کنون صحنتو جارو میزنن
همه نقاره ی یا ضامن آهو میزنن
یکی بین ازدحام، میگه کربلا میخوام
یکی میبنده دخیل ، بچم مریضه به خدا ، برام عزیزه به خدا
شب راز و نیازه ، آقام آهو نوازه
نگو غرق گناهم ، حرم رو همه بازه
عده ای با کرمت مجنون و باصفا شدند
خیلی ها از حرمت راهی کربلا شدند
دل که مبتلا میشه *** جنسش از طلا میشه
میگه برم امام رضا *** تا بگیرم یه کربلا
الهی بِعلیِّ بنِ مُوسی
الهی بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ
الهی بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ
الهی بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ
آقا برای حضرتت کاری نکردم
شب های توبه، من تو را یاری نکردم
اینک زمان، در حسرت روز وصال است
شرمنده ام بهرت علمداری نکردم
***
مولا به همین خوشم صدایم بکنی
یک وتر شبت مرا دعایم بکنی
از عطر نفس های شبانگاهی خود
در این رمضان تو با خدایم بکنی
***
ز هر کسی که گرفتم سراغ خانه ی تو
زمن گرفت نشان از تو و نشانه ی تو
یوسف زهرا به هر که گفتم خونه مولام کجاست جوابی داد که شرمنده شدم گفت میگی من سربازشم اما خونش بلد نیستی!
نگار من مولای من سید و سالار من
بگو که از که بگیرم سراغ خانه ی تو
دلم به حال دلم سوخت بس که هر شب و روز
گرفت این دل غرق بخون بهانه ی تو
حرف دلم اینه...
شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است
لب تشنه اگر آب نبیند سخت است
ما همه نوکر اربا توئی مهدی جان
نوکر رخ ارباب نبیند سخت است
پاسخ دهید