تبلیغات

شهادت امام صادق علیه السلام

شهادت امام صادق علیه السلام

صادق که اساس دین ازاو شد معمور / بودند ملایک پی امرش مامور

آخر ز جفا، ناصر احکام خدا / مسموم شد از ظلم و جفای منصور . . .

***

ای عجب بار دگر حق پیمبر شد ادا / در کنار تربتش فرزند پاکش شد فدا

موسی جعفر نه تنها بلکه امت شد یتیم / دانش و تقوا و ایمان و فضیلت شد یتیم . . .

***

بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند / بهین آموز گار مکتب ارشاد را کشتند

اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند / که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند . . .

دوبیتی ها را در ادامه ببینید...

***

شیعیان رهبر ما را کشتند / صادق آل عبا را کشتند

نور چشم علی و فاطمه را / وارث کربوبلا را کشتند . . .

***

هرزمان رنگ جفا را می دید / کوچه و کرب و بلا را می دید

خانه اش چونکه در آتش می سوخت / خیمه ی آل عبا را می دید . . .

***

ای ششم پیشوای اهل ولا / خلق را رهبری به دین هدی

پای تا سر خدانمایی تو / هم ز سر تا بپای صدق و صفا

زهر منصور زد شرر به دلت / آب شد پیکرت ز زهر جفا

***

الا ای لاله ی خوشبو، عزیز آل پیغمبر

که بهر دین و قرآنت چنین گردیده ای پرپر

شده زین غم، گل خاتم، مدینه غرق در ماتم

دوصد لعنت به آنکس باد که مسمومت نمود از زهر . . .

***

بار دیگر ظالمانه، خیل جلادان شبانه / با دو دست بسته بردند یک غریبی را ز خانه

بار دیگر دست گلچین در مدینه آتش افروخت / بار دیگر آشیانی در میان شعله ها سوخت

داغ یک دسته شقایق، بر دل خونین صادق / بار دیگر شد شکسته حرمت قرآن ناطق . . .

***

شبانه دشمنانم چون رسیدند

غریبی ام چو در کاشانه دیدند

میان کوچه با پای برهنه

مرا هم مثل جدم می کشیدند

***

در آن ساعت که با پای برهنه                   پیاده پشت مرکب می دویدم

بیاد راه شام و عمه خود                           ز دیده خون دلها می چکیدم

***

مدیون کبوتران سابق هستیم
امروز اگر واله و عاشق هستیم
پرواز دل زخمیمان خونین است
پر سوخته ی امام صادق هستیم

***

دل او را دل شب آزردند

از درو بام هجومش بردند

ریسمان چونکه به دستش بستند

غنچه هایش به حرم پژمردند

***

هرزمان رنگ جفا را می دید

کوچه و کرب و بلا را می دید

خانه اش چونکه در آتش می سوخت

خیمه ی آل عبا را می دید

***

ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است / برای صادق زهرا مدینه محزون است

دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت / که داغ غربت لیلی حدیث مجنون است . . .

***

دین از تو پدیدار شده حضرت صادق

شیعه ز تو بیدار شده حضرت صادق

از مکتب تو جن و ملک علم گرفتند

انسان ز تو دیندار شده حضرت صادق

***

دل گرفته یاد ایوان بقیع

دیده ای داریم گریان بقیع

حیف بر خاکش بتابد آفتاب

سایه­ی عرش است بر جان بقیع

***

زین ماتمى که چشم ملائک ز خون ترست / گویا عزاى صادق آل پیغمبرست

یا رب چه روى داده کزین سوگ جانگداز / خلقى پریش خاطر و دلها پر آذرست

***

دلم هواى بقیع دارد و غم صادق / عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم / زنم به ســ ـ‌ــ‌ینه که آمد محرم صادق

***

استادِ درسِ قرآن، فقه و اصول و ایمان

شیعه به پای درسش نشسته جون گرفته

ز رفتنش جهانی غرق عزا و زاری

اشک چشِ ملائک رو به فزون گرفته

***

کی دیده در زمانه / یک زاهدی شبانه

در لحظه‌ی عبادت /  با زور و تازیانه

با دست بسته او را / دشمن بَرَد ز خانه

***

امشب چه قدر اشک دقایق دارم

یک سینه ی پر گداز عاشق دارم

در خاطره ام فاطمیه زنده شده

امشب که غم امام صادق دارم

***

ای کاش که دشمن به شما کار نداشت

ای کاش که آن واقعه تکرار نداشت؛

یک درب مدینه...باز آتش بگرفت

صدمرتبه شکر... درب...مسمار نداشت...! .

 

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...